<<نیایش>> خدایم٬خدایم آه ای خدایم صدایت میزنم بشنو صدایم
شکنجه گاه این دنیا٬جایم به جرم زندگی این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم
مرا بگذار با این ماجرایم نمی پرسم چرا این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم گلویم مانده از فریاد و فریاد ندارد کس ٬ غم مرگ صدا را به بغض در نفس پیچیده٬ سوگند به گلهای به خون غلطیده٬ سوگند به مادر٬سوگوار جاودانه٬ سوگند که داغ نوجوانش دیده٬ سوگند خدایا ٬حادثه در انتظار است به هر سو باد وحشی در گذار است به فکر قتل عام لاله ها باش که خواب گل به گل ٬کابوس خوار است خدایم ای پناه لحظه هایم
صدایت می زنم بشنو صدایم
الهی در شب قهرم بسوزان ولی محتاج نا مردان مگردان عطا کن دست بخشش٬همتت را خجل از روی محتاجان مگردان الهی کیفرم را می پذیرم که از تو ذات خود را پس بگیرم کمک کن که با نا حق نسازم برای عشق و آزادی بمیرم خدایا ای پناه لحظه هایم صدایت می زنم با گریه هایم
صدایت می زنم بشنو صدایم
اسد
پنجشنبه 4 فروردینماه سال 1384 ساعت 03:38 ب.ظ
سلام
وبلاگ خوبی داری
منم از داریوش خوشم میاد
ای ول تبادل هستی
به من سر بزن
بای
اومدیم نبودین
وبلاگ جالبی داری مخصوصا این شعر ((نیایش))
امیدوارم وبلاگ خوب و موفقی داشته باشی.
هادی
سلام من عاشق داریوشم موفق باشی